loading...
نیمکت خالی...
x بازدید : 29 جمعه 10 آبان 1392 نظرات (1)


باورم نیست که دوباره بی رحمانه هجوم آورده ای به تمام شوق‌های من،به هر چه از تو در خویش بارور ساخته ام،به عشق تمام این روز هایی که پا به پایت آمده‌ام و باز هم دارم می‌آیم...!چگونه ممکن است چشمانت نبینند تمام خواستن‌هایم را،تمام بودن‌هایم را،،،،؟!

من دارم از حقیقت عشق برایت سخن میگویم،روشن تر از هر باوری،هر روز هزاران کلمه را کنار‌ هم قطار می‌کنم و فریاد میزنم دوستت دارم......حقیقت آشکار عشق..؟!!!

من چه کسی‌ هستم به راستی‌؟ تنها بیگانه ای که از فرسنگ‌ها فاصله بی قراری میکند؟و یا شاید دیوانه ای که تمام ساعت‌هایش را به وقت تو تنظیم کرده که از دیدار نگاهت جا نماند...!

نه،دیگر باور ندارم....وقتی‌ گناهی‌ نیست، حمله‌های بی امان را نمی‌فهمم!!!!!!

مهرداد بهار

http://8pic.ir/images/51498122444482695634.jpg
 




x بازدید : 35 پنجشنبه 20 تیر 1392 نظرات (0)

زیبا ترین تولدها آنهائیست که در رویا برای کسی می گیریم

و یا کسی برایمان می گیرد

و من امشب زیباترین تولدها را خواهم گرفت ...

با عاشقانه ترین رنگها خیالت را ترسیم خواهم کرد ..

باعاشقانه ترین سازها نوای بودنت راخواهم نواخت..

باعاشقانه ترین بوسه ها لبهای خیالت را نوازش خواهم کرد...


x بازدید : 26 پنجشنبه 20 تیر 1392 نظرات (0)


" معنای عشق "

اسم کسی است

که دراوج خستــــــگی

از به یاد آوردنش

" لبخنـــــــد بزنی "


کف بینی نکن !
دستی که به سویت دراز شده ، طالعش تویی . . .


دلتنگ که می شوم

تنها پناهم

عکس توست

چقدر خوب نگاهم می کنی . . .



مقدس ترین جای دنیاست
اتاق تنهایی هایم
وقتی
با نیّت “تو” خلوت می کنم



گر می دانی در این جهان كسی هست كه با دیدنش رنگ رخسارت تغییر می كند
وصدای قلبت آبرویت را به تاراج میبرد ،

مهم نیست كه او مال تو باشد ،
مهم این است كه فقط باشد :
زندگی كند ، لذّت ببرد
و نفس بكشد


نمی دانم

چرا بین این همه آدم

پیله كرده ام به تو...

شاید

فقط با تو

پروانه می شوم


تقصیر من نیستــــــــــ...
به تـــــ
ـــو که می رســــــــــم...
تب می کنمــــــــــ،
به تـــــ
ـــو که می رســــــــــم...
هوس آغوشتـــــــــ میسوزاندم،
به تـــــ
ـــو که می رســــــــــم...
لبــــــــــــــانم از عطشت له له میزنند،
به تـــــ
ـــو که میرســـــــــــــــم...
نگاهم خمـــــــــــــار نگاهت میشود،
به تـــــ
ـــو که میرســـــــــــــم...
تقصیر تـــــ
ـــو نیستـــــــــــــ،
نفسهـــــــــایت دیوانه ام میکند ...


من خوشبخت ترین شاعر روی زمینم

وقتی تو شعر هایم را چنان با دقت می خوانی و

دست نوشته هایم را با احترام ورق می زنی ،که انگار

نسخ خطی چندین هزار ساله اند

با اینکه می دانم از شعر و شاعری چیزی سر در نمی آوری

اما چون شعر های من اند ،دوستشان داری..



رویاهایی هست که شاید هرگز تعبیر نشوند

اما همیشه شیرین اند

مثل رویـــای داشتن تـــــو...







غریبه بازدید : 31 پنجشنبه 20 تیر 1392 نظرات (0)


غروب را دوست دارم چون همرنگ غم است / غم را دوست دارم چون همیشه با من است


چه شباهت متفاوتی بیت ماست ، تو دل شکسته ای ؛ من دلشکسته ام !




دلی که شکستی را گچ چاره نکرد ، گِل گرفتمش !



میخواهم فاصله ها را بشکنم تا به تو برسم ، ولی افسوس فاصله ها درست برعکس دلها

شکستنی نیستند





غریبه بازدید : 37 سه شنبه 11 تیر 1392 نظرات (1)

سقوط تاوان پریدن با بعضی هاست!!!





تلفنت بوق اشغال میزند ، گوشی را بد گذاشته ای یا دلت را ؟




پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت و چه ساده بودم من که تا تیتراژ پایانی

به پای تو نشستم




رفته ای؟؟؟
بعضی ها بهش میگن قسمت اما من تازگیها بهش میگم به درک



غریبه بازدید : 78 سه شنبه 11 تیر 1392 نظرات (0)

به من ميگفت : آنقدر دوستت دارم که اگر بگويي بمير مي ميرم . . . . . . . باورم نمي شد . . . . فقط براي يک امتحان ساده به او گفتم بمير . . . ! سالهاست که در تنهايي پژمرده ام کاش امتحانش نمي کردم  



x بازدید : 39 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (1)





من با عشق آشنا شدم وچه کسی این چنین آشنا شده است ؟

هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود.

هنگامی لب به زمزمه گشودم ؛ که مخاطبی نداشتم.

و هنگامی تشنه ی آتش شدم , که در برابرم دریا بود و دریا و دریا .....!




غریبه بازدید : 43 شنبه 08 تیر 1392 نظرات (1)

سر تا پا سوال بودم وقتی مرا جواب کرد...




برای کسی مردم که برایم نه تب کرد ! نه سرفه و نه حتی عطسه !!!







چقدر سخته دلتو بشکونن
غرورتو بشکونن
قولاشونو بشکونن
و تو بخوای حداقل بغضتو سالم نگه داری اما نتونی




و حالا لحظه های من گرفتار سکوتی سرد و سنگینند
و چشمانم که تا دیروز به عشقت می درخشیدند ، نمیدانی چه غمگینند

 


روزهای خوب من چه زود تموم شد ، همه رفتن در دل خاک

برام مونده یادگاری فقط این چشمای نمناک


 

x بازدید : 30 پنجشنبه 06 تیر 1392 نظرات (0)


من نمی‌فهمم چرا هیچ کس نمی نویسد از مردهــا ؟!

از چشم‌ها،شــانه‌ها و دستهایشــان ...

از آغوششان ، از عطر تنشـان

از صدایشــان

پررو می‌شوند؟؟؟

خُب بشوند ...

مگر خودِ ما با هر دوستت دارمشان تا آسمـان نرفته‌ایم؟

مگر ما به اتکــاء همین دست‌ها

همین نگاه‌ها ، همین آغوشهـا ...

در بزنگاههای زندگی سرِپا نمانده‌ایم؟

من بلد نیستم در سـایه دوست داشته باشم

من می‌خواهم خواستنم گوش فلک را کر کند

من می‌خواهم

مَــــردَم بداند " دوستش دارم" ...



تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 45
  • بازدید کلی : 5,269
  • کدهای اختصاصی